استراتژی چیست؟
وقتی که اوضاع به هم می ریزد وتاوم کارتان در معرض خطرقرار می گیرد، شما باید مانند یک فرمانده نظامیدر میدان جنگ، شروع به تفکر نمایید. اغلب اوضاع به قدری وخیم است که مجبور می شوید پا پیش گذاشته وتصمیمات مهم ودشواری بگیرید وآنها را بی درنگ اعمال کنید. دیگر تامل جایز نیست.
مطالعه ای در مورد بزرگترین فرماندهان نظامی دنیا که از سال 600 پیش از میلاد به بعد در زمین زیسته اند، صورت گرفته است. در این بررسی، چندین اصل استراتژی نظامی که طی قرن ها به شکست یا پیروزی افراد وگروه ها منتهی شده اند، مشخص شده است.
این اصول هماکنون در تمامی مدارس نظامی دنیا، به افسران دانشجو آموزش داده میشود. با بهکارگیری این اصول استراتژی نظامی در زندگی و شغلتان، اغلب میتوانید شرایط را عوض کرده و نتایج فوقالعادهای دستیابید.
استراتژی 1: هدفتان را مشخص کنید
اولین اصل در استراتژی نظامی، اصل هدف است. بدین معنا که شما باید کاملاً هدفی که برای عبور بحرانها بدان نیازمندید را بشناسید. در امور شغلی، بهکارگیری این اصل معمولاً «بر اهداف مرتبط با فروش، درآمدها و گردش پولی متمرکز است. شما برای دستیابی به مهمترین اهداف خود، نیازمند طرحها، برنامهریزیها، و افراد مناسبی هستید که در مشاغل مناسب خود به کار مشغول شوند. افراد بایدکاملا» بدانند که از آنها انتظار چهکاری میرود مهر چه که هست، باید تعهد دهند که موفق و پیروز میشوند.
استراتژی 2: جسورانه عمل کنید
دومین اصل مهم، اصل حمله. لازمه این اصل، اقدام شماست، یعنی باید جسورانه به جلو حرکت کنید تا با سختیها روبرو شده و مشکلات را حل کنید. همانطور که ناپلئون میگوید:
((تاکنون هیچ نبرد بزرگ یاز موضع دفاعی پیروز نبوده است.))
ازآنجاییکه تمایل طبیعیتان به هنگام مواجهه با بحران، عقبنشینی است، شما باید در برابر این میل مقاومت کرده و در عوض شهامت حرکت به جلو، به دست گرفتن و کنترل اوضاع و حمله قاطع و مستحکم بهسوی مشکلات را داشته باشید.
هرگاه یکی از شرکتهای من با یک بحران پولی مواجه میشود، شعار من این است: ((وقتی در تردید به سر میبری، داروندارت را بفروش.))
شما نمیتوانید با کاهش هزینه، از بحران خلاص شوید. بلکه مجبورید برای خود درآمدی ایجاد کنید وطنها را ه برای این کار، فروختن چیزی به کسی است. همواره به ایجاد درآمد از راه فروش فکر کنید. در این زمینه بسیار بیپروا و دقیق باشید.
شرکتهایی خاص که یک بحران را بهخوبی پشت سر گذاشتهاند، مثل ibm در سال 1991، با تمرکز قاطعانه بر ایجاد درآمدهای فروش، اوضاع را به نفع خود تغییر دادند.
شما نیز باید چنین باشید.
استراتژی 3: منابعتان را متمرکز کنید
سومین اصل اساسی، اصل تجمع منابع است، بدین معنا که شما باید بهترین افراد، بهترین نیروها و منابع محدودتان را در بخشهایی متمرکز کنید که دران احتمال بزرگترین پیروزیها وجود دارد. فعالیتهایتان را بهگونهای بازسازی و سازماندهی کنید که بهترین استعدادهایتان معطوف نتایجی شونده میتوانند شمارا سریعتر از هر چیزی دیگری از بحران نجات دهند.
استراتژی 4: انعطافپذیر باشید
چهارمین اصل مهم، اصل مانور است. تقریباً تمام موفقیتهای بزرگ که در نبردها نصیب یک گروه میشود، نتیجه تدبیر فرمانده گروه پیروز در حمله به دشمن از دو جناح چپ وراست وازعقب و به عبارتی در تنگنا قرار دادن گروه مقابل است. و در امور شغلی، بهکارگیری این اصل مستلزم انجام اقدامی جدید و تازه است، و در صورت مؤثر نبودن آن، باید شانس خود را با اقدامی دیگر امتحان کنید. در رویکرد خود انعطافپذیر اخلاق باشید. به انجام دقیق یک اقدام جدید، برعکس آنچه تاکنون انجام میدادید، فکر کنید. تمامی راهها را برای خود باز بگذارید. بقا و پیروزی باید تنها مسئله مهم برایتان باشد.
استراتژی 5: همه ی اطلاعات موجود را جمعآوری کنید
پنجمین اصل از استراتژی نظامی، اصل اطلاعات است. ما قبلاً در فصل 4 دران موردگفتگو کردیم. بهکارگیری این اصل یعنی به دست آوردن تمامی اطلاعات در مورد شرایط. هر طور که میتپانیدد اطلاعات را به دست آورید. سؤال کنید، با افراد مختلف تماس بگیرید وبه سراغ اینترنت بروید. هرچه اطلاعاتتان بیشتر باشد، تصمیمات بهتر وموثرتری خواهید گرفت.
استراتژی 6: همه افراد را به گروهی وادارید
ششمین اصل برای پیروزی اقدام گروهی است. مطمئن شوید که گروهتان با اهداف ورزشهای مشترکی مشغول به کار بوده واژ وظایف کاری کاملاً آگاه است. همه افرادیاید بدانند که اوضاع چگونه پیش میرود و دیگر افراد گروه چه میکنند. یکی از اصول پیروزی نظامی این است که هرگز به شانس یا امید اینکه اتفاقی رخ دهد، تکیه نکنید. امید، یک استراتژی به شمار نمیرود. به خودتان نگاه کنید و منتظر یک پیروزی آسان نباشید.
روزی از ناپلئون پرسیدند که آیا به شانس اعتقاد دارد یا نه؟
او پاسخ داد: ((بله به شانس اعتقاددارم، البته به شانس بد و معتقدم همیشه چنین شانسی خواهم داشت؛ بنابراین بر طبق آن نقشه میکشم.))
شما باید چنین کنید. اگر از رگهای از خوش شناسی برخوردارید، خودتان را سعادتمند بدانید؛ اما هیچگاه روی آن حساب باز نکنید یا امید نداشته باشیدکه برایتان اتفاق بیفتد.
استراتژی 7: شما مدیر هستید
هفتمین اصل از استراتژی نظامی، یکپارچگی فرمان است. همه باید بدانند که اختیار همهچیز در دست شماست. شما مسئولید. شما فرمان شلیک را صادر میکنید. همه به شما گزارش داده و جواب پس میدهند. بعداً میتوانید به وضعیت دموکراتیک بازگردید، اما در زمان بحران، همه باید بدانند که شما رئیس هستید.
نهایتاً «اینکه در اقدام برای حل یک بحران، شاید مهمترین خصیصهای که شما میتوانید داشته باشید، تعهد کلیتان به موفقیت، پیروزی و غلبه بر مشکلات، بدون توجه به بزرگی و نوع این مشکلات است. کلید پیروزی، تداوم حملات از جانب شما و حرکت بیوقفه بهسوی جلوست. گفته میشود جسارت وبی باکی، مشکلات بسیاری برایتان ایجاد میکند، اما جسارت و بیپروایی بیشتر، شمارا از مشکلاتتان خلاص میکند. » دستبهکار شوید، تا رسیدن به پیروزی از پای ننشینید.
اقدامات مناسب در لحظه بحران
ا- برای حل مشکل و گذر از بحران، هدفی که باید به آن دستیابید که معمولاً یک هدف مالی است را مشخص کنید. مطمئن شوید که همه از این هدف آگاه هستند.
2 -ترتیبی دهید که خصمانه توجهتان را معطوف این هدف درجهیک کرده و سپس در برابر وسوسههایی که شمارا ابتدا به انجام امور کوچک میکشانند، مقاومت کنید.
((به نظر مارید که موفقیت تا حد زیادی به صبر و استقامت وابسته است، صبر و استقامت، درست درزمانی که دیگران دست از تلاش میکشند.))
مقالات ما را دنبال کنید