سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تحکیم پایههای زندگی با آموزش روانشناسی خانواده

این روزها اطراف هر یک از ما پر شده است از آشنایی‌های رنگارنگی که به سرانجام نرسیده‌اند و یادآوری آن رابطه‌ی از دست رفته چیزی جز پشیمانی و مرور خاطرات تلخ برای افراد به دنبال ندارد. گاهی عمر این روابط آن قدر کوتاه می‌شود که از چارچوب یک تعامل دوطرفه خارج می‌شود و گاهی هم با وجود مدت زمانی که از شکل‌گیری آن گذشته است بازهم طرفین با در بسته رو به رو می‌شوند. انگار ذره ذره وجودمان در کنار هسته اصلی کائنات هر لحظه یادآوری می‌کنند که هیچ چیزی اصیل‌تر و مستحکم‌تر از بنیاد خانواده و هیچ آموزشی ضروری‌تر از روانشناسی خانواده برای حفظ چارچوب آن نیست.

جای تعجب نیست که روابط خانوادگی مناسب باعث افزایش رضایتمندی فرد شوند و درست در مقابل آن، روابط سردرگم فرد به فرد باعث نارضایتی ما شوند. با این حال بسیاری از اعضای خانواده، به همان اندازه که به سایر اعضا محبت و عشق می‌ورزند از آن‌ها نفرت دارند! این دقیقا همان چیزی است که باعث جدایی و عدم همراهی و سازش افراد خانواده می‌گردد. جالب است بدانید که تعامل با یکدیگر، هسته اصلی یک خانواده است که بدان پویایی می‌بخشد.

 

روانشناسی خانواده

فرهنگ خانواده، تعداد فرزندان، وضعیت تحصیلی و جایگاه اجتماعی هر یک در مجموع اکوسیستم پیچیده‌ای را به وجود می‌آورند. اکوسیستمی که برای مدیریت و برپایی نظم در آن به ناچار باید دست به دامن یادگیری روانشناسی خانواده شویم و تک تک موقعیت‌های زندگی را با مفاهیم مختلف آن به چالش بکشیم.

شناخت ارزش حقیقی خانواده در اجتماع

آن چه زندگی را در قرن بیست و یکم جذاب می‌کند تنوعی است که بین سازمان‌ها و اجتماعات مردمی وجود دارد. در این بین قطعا یکی از جذاب‌ترین گروه‌ها همان خانواده است که اگرچه در ذهن ما از یک زوج دونفره تشکیل می‌شود، اما در حقیقت انواع تعریف خانواده گسترده‌تر است و ما در بحث روانشناسی خانواده ملزم به شناخت جایگاه هر یک هستیم تا تحلیل درستی از موقعیت‌های موجود داشته باشیم.

 

روانشناسی خانواده

در ایالت متحده آمریکا از هر 5 خانواده موجود، فقط یک خانواده از زوج و یا زوج و فرزاندانشان تشکیل شده است. بنابراین شکل خانوار‌ها به جز فرم معمول اولیه، می‌تواند اشکال مختلف دیگری هم داشته باشد:

  1. خانواده‌هایی فقط با پدر و یا مادر و یا بیش از یک پدر یا مادر
  2. زوج‌هایی که فرزند ندارند
  3. زوج‌هایی که بعد از طلاق هنوز هم چارچوب خانواده را حفظ کرده‌اند
  4. زوج‌هایی که بدون طلاق جداگانه و به تنهایی یا با فرزند زندگی می‌کنند
  5. خانواده‌هایی که به خاطر حضور اقوام والدین پرجمعیت‌تر شده‌اند
  6. افرادی که با هم زندگی می‌کنند؛ اما در تعریف کلیشه‌ای خانواده جای نمی‌گیرند

مفهوم روانشناسی خانواده و نقش آن برای جامعه

با تشکیل خانواده و به مرور زمان مشکلات مختلفی در زندگی ظهور و بروز پیدا می‌کنند که تقریبا کنترل و حل آن‌ها از دست همه اعضا خارج می‌شود. در چنین شرایطی روانشناسی خانواده وارد میدان می‌شود.

مشاهده مقاله  چرا مردان باید در کارهای خانه به همسرشان کمک کنند؟ کمک کردن مردان در کارهای خانه

روانشناسی خانواده شاخه‌ای جداگانه از روانشناسی نیست؛ اما موضوع خانواده به قدری وسیع است که کارشناسان خبره در این زمینه به صورت تخصصی پژوهش می‌کنند و بنابراین تمرکز خود را روی این مقوله مهم قرار داده‌اند.

 

روانشناسی خانواده

بنابراین روانشناس خانواده گام به گام و به صورت زیر می‌تواند نقشی تزایدی در حل و فصل بسیاری از اختلافات خانوادگی شود:

  1. بررسی و شناخت ریشه اختلافات
  2. گفتگوی فرد به فرد با طرفین اختلاف و شفاف‌سازی منشا مشکلات
  3. به چالش کشیدن اعضای خانواده و ارائه تمرینات فردی
  4. ارائه تمرینات گروهی جهت کسب مهارت‌های زندگی

اکنون همین خدمات به صورت آنلاین هم ارائه می‌شود. ما در دانشگاه زندگی روانشناسی خانواده را به عنوان هسته مرکزی موضوعات روانشناسی بررسی می‌کنیم و همواره راهکارهایی را در این زمینه ارائه می‌دهیم.

 

روانشناسی خانواده

اهداف روان‌شناسی خانواده

وقتی پای روانشناسی برای حل مشکلات و اختلافات درون خانواده‌ای مطرح می‌شود قطعا رویکردها و اهداف تغییر می‌کند. در اوج اختلافات و زمانی که خانواده در مرحله حاد تصمیم به رفع مشکلات می‌گیرد، هرگز منافع فردی نادیده گرفته نمی‌شود. این در حالی است که که کانون خانواده و زندگی مشترک در حساس‌ترین برهه خود، نیازمند مشورت، همکاری و همدلی از سوی کارشناسی است که به موضوع روانشناسی خانواده، بدون هرگونه جانبداری کاملا احاطه دارد. بنابراین:

روانشناسی خانواده بدون برچسب‌ها به کمک شما می‌شتابد!

یک خانواده، هر چند هم موفق ممکن است به سبب مشکلات موجود ساختار اولیه را نداشته باشد. مثلا پدر و مادر در حالی که حاصل زندگی آن‌ها یک یا چند فرزند بوده از هم جدا شوند. وقتی که شرایط خانواده تغییر می‌کند، معمولا دید اجتماع نسبت بدان تغییر می‌کند و از برچسب‌های مختلفی مثل زندگی “فروپاشیده” یا “فرزندان طلاق” استفاده می‌شود. این در حالی است که در روانشناسی خانواده ارزش حقیقی همه اقسام خانواده در جامعه شناخته می‌شود و هیچ یک نسبت به دیگری برتری ندارد. بنابراین می‌توانید با خیال آسوده مشکلات و دغدغه‌های فکریتان را به دنیای معجزه‌آسا روانشناسی بسپارید و در تصمیم‌گیری عجله نکنید.

روانشناسی خانواده دیدگاهی متعادل و یکسان دارد

از دید بسیاری از افراد، بعضی از خانواده‌ها و فرزندانی که در فضای آن خانوار رشد یافته‌اند مستعد بسیاری از جرایم، خشونت‌ها و مشکلات رفتاری می‌شوند. این در حالی است که مدت‌ها پیش این فرضیه رد شده و اکنون در روانشناسی خانواده، انواع‌ خانواده‌ها با دیدگاهی یکسان بررسی می‌شوند.

روانشناسی خانواده پست مدرن رویکردی متفاوت دارد

هم‌اکنون موضوع خانواده در شاخه جدیدی تحت عنوان روانشناسی پست مدرن بررسی می‌شود. این شاخه جدید کاملا به‌روز و بر اساس شواهد حقیقی جامعه مدیریت می‌‌گردد؛ مثلا اگر کودکی دچار اختلالات رفتاری یا افت درسی در مدرسه باشد، این مشکل را لزوما به مشکلات خانواده و طلاق خانوده نسبت نمی‌دهند. یا این که پیشرفت درسی فرزندان الزاما به سبب رشد در خانواده‌ای آرام و موفق صورت نمی‌گیرد.

مطالب روانشناسی خانواده را اینجا دنبال کنید

دانشگاه زندگی همراه شماست


با تاثیرات ویرانکننده آفت سرزنش و تحقیر در روابط خود آشنا شوید!

چشمانتان را ببندید و همراه ما باشید تا برخی از خاطرات مشترکی که شاید شما هم مثل بسیاری از افراد دیگر در دوران کودکی تجربه کرده باشید را با هم مرور کنیم. به یاد آورید برادر یا خواهر کوچک‌تر از خودتان را درست زمانی که مشغول مطالعه در اتاقتان هستید وارد می‌شود. به محض ورود شروع به سر و صدا می‌کند، به وسایلی که خیلی با دقت چیده شده بودند دست می‌زند، تخت و لباس‌هایتان را به هم می‌ریزد، دورتان می‌چرخد و … در همین حال شما به سرعت دنبال برادرتان می‌دوید تا او را تنبیه کنید و در همین حال با مادر یا پدرتان مواجه می‌شوید که شما را مقصر همه چیز می‌داند. شما هم که برای پیشگیری از شنیدن جملات تکراری که رنگ و بوی سرزنش و تحقیر دارند طبق معمول می‌گویید: ” تقصیر من نبود!”.

 

سرزنش و تحقیر

حالا چشمانتان را باز کنید. این داستان اگرچه بخشی از خاطرات بچگانه و بی‌اهمیت دوران کودکی بود اما اکنون این شما هستید که هنوز در دوران بزرگسالی کم و بیش حسرت این که چرا بی‌دلیل مقصر شناخته می‌شدید را در دل دارید. این روند در سال‌های بعد و حتی الان هم ممکن است برای شما اتفاق افتاده باشد. حالتی که با سعی دارید از خودتان دفاع کنید و باور بقیه را نسبت به تقصیرات موجود عوض نمایید. به هر صورت هنوز هم یک آشفتگی یا تلاطم خاطر را تجربه می‌کنید و دست آخر هم مشخص نشد که دقیقا تقصیر چه کسی بود!

سرزنش و تحقیری که ممکن است بعد از هر نوع درگیری با دیگران تجربه کنیم نه یک عامل پیشرفت، بلکه آفتی ویرانگر در روابط ما هستند که خیلی زود و عمیق تاثیر خود را روی رفتار و نگرش طرف مقابل اعمال می‌کنند. در این آموزش از دانشگاه زندگی از منظر روان‌شناسی به این موضوع و عواقب آن پرداخته شده است. همراه ما باشید.

مشاهده مقاله  4 راه برای افزایش قدرت تصمیم گیری در زندگی روزانه

با تاثیرات ویران‌کننده آفت سرزنش و تحقیر در روابط خود آشنا شوید!

دفاع از خود با جملات متفاوتی مثل ” تقصیر من نیست” می‌تواند مخرب باشد. احتمال اولی که شنونده موقع شنیدن این جمله در نظر می‌گیرد این است که شاید شما در حال شانه خالی کردن از مسئولیت واقعه پیش آمده هستید و در حالت بعدی ممکن است سعی داشته باشید با این کار حس ترحم و همدلی دیگران را جلب کنید. هر دیدگاهی که دیگران داشته باشد برای فردی که سرزنش می‌شود مخرب است؛ چون آفت سرزنش و تحقیر در یک چالش بین فردی باعث بسته شدن چشم‌ها رو به حقیقت و جلوگیری از ارزیابی دقیق آن اتفاق می‌شود. وقتی که فرد مورد سرزنش قرار بگیرد نمی‌تواند عادلانه آن چه شنیده بود، آن چه که انجام داده بود و گفته بود را تحلیل نماید.

 

آفت سرزنش و تحقیر

حقیقت بازی سرزنش چیست؟

این که چرا ما به سرزنش و تحقیر آلوده می‌شویم به ذات انسان‌ها مربوط می‌شود. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که افراد تلاش دارند همواره جا پای یکدیگر بگذارند و بقیه را از میدان به در کنند. در چنین شرایطی ممکن است نه تنها جای شما را بگیرند بلکه پایتان را هم بشکنند! در حالی که هیچ چیزی برای سرزنش وجود نداشته است. روان‌شناسان تصور می‌کنند آن که باعث شکل‌گیری بازی سرزنش و تحقیر می‌شود تمایل فرد به خودمحافظتی یا حفاظت از منافع خویش است. مثلا:

  1. ما راه برابر شدن با دیگران را در بد شناختن، غیرقابل تحمل و بی‌ارزش کردن دیگران می‌دانیم و این مصداق تحقیر است
  2. ما ترس‌ها و احساسات ناامنی خودمان روی دیگران پیاده می‌کنیم
  3. متاسفانه ما توانایی ابراز احساسات لطیف خود نظیر حس خجالت، ناراحتی و همدردی را در میانه اختلافات نداریم
  4. ما هرگز مسئولیت‌پذیر نبوده‌ایم
  5. ما تمایلی به تغییر نداریم؛ چون حس می‌کنیم در جهان آلوده‌ای زندگی می‌کنیم که هرگز قابل‌کنترل نیست

مسیر زندگی خود را به درستی تعیین کنید

برای اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید


15 صفت بارز از یک زن قوی

(زن یک دایره‌ی کامل را به دست خودش تشکیل می‌دهد. درون این دایره قدرتِ ایجاد، پرورش و تغییر وجود دارد.) __ دیان مریچایلد

قوی بودنِ یک زن بدین معنا نیست که مثل یک مرد رفتار کند. بلکه یعنی زن‌بودن خویش را در آغوش بگیرد و این مسئله _ یعنی عشق و علاقه و پذیرشِ کامل جنسیت خویش را _ به جهان نشان دهد، آن هم در حالی که می‌تواند هم? مسائل زندگی خویش را تحت کنترل داشته و اهداف مورد نظرش دست پیدا کند.

یک زن قوی و مستقل بودن معمولاً به این خصایص مربوط می‌شود که زندگی خویش را تحت کنترل و مدیریت داشته و جنسیت خودش را با عشق و علاق? کامل بپذیرد. این‌گونه است که تمام اطرافیان هر روز از شما الهام گرفته، به شما احترام گذارده و تحسین‌تان می‌کنند. بیائید تا نگاهی به 15 خصیصه از یک زن قوی بیندازیم!

زنان قدرتمند می‌دانند که دقیقاً چه کسی هستند

آن‌ها خودشان را شناسایی کرده و اهداف و نیازهای خویش را می‌شناسند. آن‌ها همیشه رؤیاهای‌شان را اولویت اول خود قرار می‌دهند. آن‌ها از این‌که خودِ واقعی‌شان را نشان بدهند خجالت نمی‌کشند. اگرچه که زندگی یک روی? سریع و کامل شونده است، زنان قوی نیز همراه با آن، خودشان را پرورش داده و با خودشان روراست هستند. آن‌ها این کار را با اجازه‌ی بروز و پرورش علایق و استعدادهای خویش انجام می‌دهند. یک دلیل دیگر از موفقیت آن‌ها این است که هویت خود را همراه با نقاط قوت خویش شناخته‌اند و از همین نقاط، به عنوان اهرم فشاری برای رسیدن به اهداف‌شان استفاده می‌کنند.

مشاهده مقاله  چرا باید استرس خود را مدیریت کنیم؟ اهمیت مدیریت استرس

خصوصیات زن قوی

زنان قدرتمند از خودشان حمایت می‌کنند

این دسته از زنان وقتی که حق‌شان خورده می‌شود، برای پس گرفتنِ آن استقامت به خرج می‌دهند. آن‌ها علاق? وافر و طبیعیای برای حق و حقوق خود دارند، یکی از اشتباهاتی که دختران بالغِ این دوره و زمانه از خود نشان می‌دهند این است که در مقابل زورگویی‌ها و فشارهای متقابل سست شده و واکنشی نشان نمی‌دهند.

زنان قدرتمند دوست دارند که خودشان را به چالش بکشند

آن‌ها میخواهند تا رشد کرده و پیشرفت کنند، که به همین دلیل مدام به خودشان فشارهای مضاعفِ مثبت می‌آورند حد و حدودِ جدیدی را برای خودشان تعیین می‌کنند. آن‌ها مطمئن هستند که نه تنها کارشان خوب است، بلکه قرار است در آینده بهتر نیز بشود.

زنان قدرتمند می‌دانند که همیشه قله‌های بیشتری برای صعود وجود دارد

علی‌رغمِ نقاط قوت، اعتماد به نفس و توانایی‌های زنان، این دسته از افراد به خودشان نمی‌گویند که: (من از هرکسی بهتر هستم.) آن‌ها از خود راضی نیستند و همیشه به دنبال پیشرفت و پرورشِ خویش هستند. اگر چیزی را ندانند قطعاً برای گرفتنِ جواب اقدام به سوال پرسیدن می‌کنند و از این عمل ابایی ندارند. آن‌ها از پذیرش این موضوع که همیشه چیزهای بیشتری برای یادگیری وجود دارد خجالت نمی‌کشند، اما این بدین معنی نیست که علاقه ندارند تا مسائلی که بلدند را به دیگران نیز بیاموزند. همچنین باید برای کارهایی که قادر به انجام آن هستند به خود افتخار کنند، اما اجازه ندهند تا دانسته‌های محدودشان، آن‌ها را از پیشرفت بازدارد.

زنان قدرتمند می‌دانند که باید همیشه خوشحال باشند

آن‌ها تصمیم گرفته‌اند تا در تمام روزهای زندگی خویش خوشحال و هوشمند عمل کنند. اصول و قواعد زندگی آن‌ها بر این اساس است که باید همیشه مثبت باقی بمانند. آن‌ها می‌دانند که نعمتی بزرگ به آن‌ها عطا شده و باید به خاطر آن خدا را شاکر باشند. زنان قدرتمند عادت دارند تا از هرچیزی یک شوخی بامزه بسازند، مقصود، هرکاری است که در حال انجام آن هستند. این‌گونه است که از شادبودن زندگی و خانواده‌ی خود مطمئن می‌شوند. در حالی که در راه رسیدن به اهداف‌شان بسیار جدی هستند، اما حس شوخ‌طبعی بسیار عمیقی دارند.

مشاهده مقاله  فرزندان چه توقعاتی از والدین خود دارند؟

اگر می‌خواهید که قدرتمند و مستقل باقی بمانید، باید این خصایص را در درون خویش پرورش دهید. نهایتاً، شما نیز الگوی زنان قدرتمند دیگری را که در این جهان زندگی می‌کنند، برای خود نهادینه می‌کنید.

او در رابطه با چهره‌اش اعتماد به نفس کاملی را در اختیار دارد و از ظاهر خویش رضایت دارد.

کوچک، بزرگ، لاغر یا هر شمایل دیگری _ او از جایگاهی که دارد خشنود است. او می‌داند که چگونه چیزی را که دارد به بهترین شکل ممکن ارتقا دهد و عیوبش را _ که در حال رفع کردنِ آن‌هاست _ مخفی کند.

 

مقالات بیشتر مسیر زندگی را کلیک کنید

برای خواندن آنها کلیک کنید


با تاثیرات ویرانکننده آفت سرزنش و تحقیر در روابط خود آشنا شوید!

چشمانتان را ببندید و همراه ما باشید تا برخی از خاطرات مشترکی که شاید شما هم مثل بسیاری از افراد دیگر در دوران کودکی تجربه کرده باشید را با هم مرور کنیم. به یاد آورید برادر یا خواهر کوچک‌تر از خودتان را درست زمانی که مشغول مطالعه در اتاقتان هستید وارد می‌شود. به محض ورود شروع به سر و صدا می‌کند، به وسایلی که خیلی با دقت چیده شده بودند دست می‌زند، تخت و لباس‌هایتان را به هم می‌ریزد، دورتان می‌چرخد و … در همین حال شما به سرعت دنبال برادرتان می‌دوید تا او را تنبیه کنید و در همین حال با مادر یا پدرتان مواجه می‌شوید که شما را مقصر همه چیز می‌داند. شما هم که برای پیشگیری از شنیدن جملات تکراری که رنگ و بوی سرزنش و تحقیر دارند طبق معمول می‌گویید: ” تقصیر من نبود!”.

 

سرزنش و تحقیر

حالا چشمانتان را باز کنید. این داستان اگرچه بخشی از خاطرات بچگانه و بی‌اهمیت دوران کودکی بود اما اکنون این شما هستید که هنوز در دوران بزرگسالی کم و بیش حسرت این که چرا بی‌دلیل مقصر شناخته می‌شدید را در دل دارید. این روند در سال‌های بعد و حتی الان هم ممکن است برای شما اتفاق افتاده باشد. حالتی که با سعی دارید از خودتان دفاع کنید و باور بقیه را نسبت به تقصیرات موجود عوض نمایید. به هر صورت هنوز هم یک آشفتگی یا تلاطم خاطر را تجربه می‌کنید و دست آخر هم مشخص نشد که دقیقا تقصیر چه کسی بود!

سرزنش و تحقیری که ممکن است بعد از هر نوع درگیری با دیگران تجربه کنیم نه یک عامل پیشرفت، بلکه آفتی ویرانگر در روابط ما هستند که خیلی زود و عمیق تاثیر خود را روی رفتار و نگرش طرف مقابل اعمال می‌کنند. در این آموزش از دانشگاه زندگی از منظر روان‌شناسی به این موضوع و عواقب آن پرداخته شده است. همراه ما باشید.

مشاهده مقاله  نشانه‌ها و تکنیک‌های مدیریت اختلال اضطراب تا رفع آن

با تاثیرات ویران‌کننده آفت سرزنش و تحقیر در روابط خود آشنا شوید!

دفاع از خود با جملات متفاوتی مثل ” تقصیر من نیست” می‌تواند مخرب باشد. احتمال اولی که شنونده موقع شنیدن این جمله در نظر می‌گیرد این است که شاید شما در حال شانه خالی کردن از مسئولیت واقعه پیش آمده هستید و در حالت بعدی ممکن است سعی داشته باشید با این کار حس ترحم و همدلی دیگران را جلب کنید. هر دیدگاهی که دیگران داشته باشد برای فردی که سرزنش می‌شود مخرب است؛ چون آفت سرزنش و تحقیر در یک چالش بین فردی باعث بسته شدن چشم‌ها رو به حقیقت و جلوگیری از ارزیابی دقیق آن اتفاق می‌شود. وقتی که فرد مورد سرزنش قرار بگیرد نمی‌تواند عادلانه آن چه شنیده بود، آن چه که انجام داده بود و گفته بود را تحلیل نماید.

 

آفت سرزنش و تحقیر

حقیقت بازی سرزنش چیست؟

این که چرا ما به سرزنش و تحقیر آلوده می‌شویم به ذات انسان‌ها مربوط می‌شود. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که افراد تلاش دارند همواره جا پای یکدیگر بگذارند و بقیه را از میدان به در کنند. در چنین شرایطی ممکن است نه تنها جای شما را بگیرند بلکه پایتان را هم بشکنند! در حالی که هیچ چیزی برای سرزنش وجود نداشته است. روان‌شناسان تصور می‌کنند آن که باعث شکل‌گیری بازی سرزنش و تحقیر می‌شود تمایل فرد به خودمحافظتی یا حفاظت از منافع خویش است. مثلا:

  1. ما راه برابر شدن با دیگران را در بد شناختن، غیرقابل تحمل و بی‌ارزش کردن دیگران می‌دانیم و این مصداق تحقیر است
  2. ما ترس‌ها و احساسات ناامنی خودمان روی دیگران پیاده می‌کنیم
  3. متاسفانه ما توانایی ابراز احساسات لطیف خود نظیر حس خجالت، ناراحتی و همدردی را در میانه اختلافات نداریم
  4. ما هرگز مسئولیت‌پذیر نبوده‌ایم
  5. ما تمایلی به تغییر نداریم؛ چون حس می‌کنیم در جهان آلوده‌ای زندگی می‌کنیم که هرگز قابل‌کنترل نیست

آیا مسیر زندگی خود را به درستی شناخته اید؟

دانشگاه زندگی را کلیک کنید


زبان بدن چیست؟

به عنوان یک سخنران که مشغول آموزش سخنرانی و فن بیان  هستم  در بحث زبان بدن همیشه توصیه می کنم که تمام ویژگی های فیزیکی شما باید حس راحتی، اعتماد به نفس و کنترل سالن را به سایر افراد منتقل شود. حالت ایستادن شما نیز یکی از مواردی است که بیشترین تاثیر را دارد. در مقاله زبان بدن در سخنرانی هم به این مساله مهم اشاره کرده بودم.

در حین سخنرانی، کاملا صاف ایستاده و از خم شدن پرهیز نمایید. به طور مستقیم رو به مخاطبین بوده و هرگز نسبت به مخاطبین با زاویه نایستید. البته اگر به دنبال دریافت بازخورد از مخاطبین هستید، می توانید اندکی بدن خود را خم نموده و مخاطبین را به مشارکت ترغیب نمایید.

زبان بدن

می توانید دست های خود را در یکی از دو موقعیت زیر قرار دهید:

  1. اولین گزینه نگه داشتن دست ها در طرفین بدن می باشد. این حالت اندکی عجیب به نظر می رسد اما از سوی مخاطبین بسیار مناسب قلمداد می شود.
  2. گزینه دوم، قرار دادن یک دست در داخل دست دیگر و نگه داشت آنها در مقابل ناف می باشد.

برخی از سخنرانان نیز انگشتان یک دست خود را بر روی انگشتان دست دیگر خود قرار می دهند. این حالت اندکی پرمدعا به نظر رسیده و در نتیجه استفاده از این روش توصیه نمی شود اما با این حال برخی از افراد در این حالت احساس راحتی دارند.

اگر در پشت تریبون سخنرانی می کنید، دست های خود را بر روی تریبون قرار دهید. هرگز با دست های خود کناره های تریبون را در دست نگیرید، زیرا از سوی مخاطبین به گونه ای مشاهده می شوید که با گرفتن لبه های تریبون در حال نجات زندگی خود هستید. گزینه دیگر نیز قرار گرفتن اندکی با فاصله از تریبون می باشد که در این صورت می توانید یک دست را با دست دیگر گرفته و در مقابل ناف خود قرار داده و به سخنرانی خود ادامه دهید.

مشاهده مقاله  با تنظیم سرعت کلام، مخاطبان خود را از حضور در سخنرانی کلافه نکنید!

بسیاری از افراد می گویند که در نقطه ای از زندگیشان به آنها گفته شده است که در هنگام سخنرانی از زبان بدن استفاده نکنند. در این میان برخی از افراد نیز وجود دارند که استفاده از زبان بدن در حین سخنرانی را اقدامی دور از ادب قلمداد می کنند.

این راهنمایی ها به هیچ عنوان صحیح نمی باشد.

به عقیده کارشناسان زبان بدن، آلن و باربارا پیز، “استفاده از زبان بدن منجر به جلب توجه گردیده، تاثیر ارتباط را افزایش داده و گیرایی مطلب توسط مخاطبین را تقویت می نماید.

به عبارت دیگر، حرکات بدن نه تنها منجر به طبیعی تر دیده شما می گردند، بلکه تاثیر کلمات شما را نیز افزایش می دهند.

ما این موضوع را در تمام جلسات تمرین سخنرانی مشاهده می کنیم. زمانی که ما از افراد می خواهیم که در سخنرانی خود از زبان بدن استفاده کنند، کلمات آنها بهتر می شود. زبان بدن منجر به تفکر واضح تر و استفاده از جملات کوتاه تر می گردد.

به منظور استفاده بهینه از زبان بدن، حرکت دست های خود را به هیچ عنوان محدود نکنید. دست های خود را در پشت، در جیب یا بر روی میز قرار ندهید. این حالات اغلب توسط مخاطبین به عنوان تکبر قلمداد شده و توانایی درک مطالب شما توسط مخاطبین را کاهش می دهند.

زبان بدن

 

 

اگر شما نمی توانید از حرکات دست های خود در طول سخنرانی به طور طبیعی استفاده کنید، می توانید بلندی صدای خود را همانطور که در بخش انرژی به آن بدن کردیم، به میزان 10-15 درصد افزایش دهید، زیرا این امر منجر به افزایش میزان انرژی شما می گردد. همه ما دیده ایم زمانی که والدین نیز با صدای بلند با کودک خود حرف می زنند نمی توانند دست های خود را بدون حرکت نگه دارند، بنابراین افزایش بلندی صدا منجر به تحرک دست ها می گردد.

مشاهده مقاله  با ماندگارترین سخنرانی های رئیس جمهورهای تاریخ جهان آشنا شوید

هرچه میزان مخاطبین بیشتر باشد، حرکات دست های شما نیز باید بیشتر شود. اگر شما در یک جمع 500 نفری سخنرانی می کنید، نمی توانید از چهره خود برای انتقال مطالب و ارتباط با مخاطبین استفاده کنید، زیرا چهره شما توسط همه افراد قابل مشاهده نمی باشد. بنابراین شما باید نکات کلیدی را به روش دیگری نظیر استفاده از حرکات دست انتقال دهید. در جمع های کوچکتر نیز خلاف شرایط فوق صادق می باشد زیرا شما می توانید با کوچکترین بدن نیز موضوع را برای افراد روشن تر سازید.

موثرترین حرکات، هدفمند و کنترل شده می باشند. به جای حرکت مداوم، برخی اوقات دست های خود را به مدت یک الی دو ثانیه حرکت ندهید.

به خاطر داشته باشید که استفاده از زبان بدن نباید حاکی از بی قراری شما باشد. یکی از مواردی که می تواند مانع از بی قراری شما در حین سخنرانی گردد، عدم در دست گرفتن برگه های کاغذ، کنترل پروژکتور، خودکار و … در حین سخنرانی می باشد. (اگر شما از کنترل پروژکتور برای تعویض اسلایدها استفاده خواهید کرد، توصیه می شود آن را بر روی میز قرار داده و در طول سخنرانی در دست نگه ندارید.)

 

مسیر زندگی درست را اینجا تعیین کنید

برای خواندن مطالب بیشتر کلیک کنید